درسهایی از سالها زندگی و کار در منچستریونایتد
برای رسیدن به موفقیت همیشه نیاز داریم نگاهی به زندگی موفقها بیندازیم.
یکی از این افراد موفق سرمربی سرشناس پیشین تیم فوتبال منچستریونایتد (1986-2013) است. در این نوشتار بصورت مختصر تجارب 27 ساله سر الکس فرگوسن در مدیریت مجموعه منچستر آمده است که نتیجه تلاش و همت خستگی ناپذیر این ابرمرد موفق بوده است. حالا بشنوید از سخنان ارزشمند سر الکس:
یک مدیر یا مربی باید از نزدیک زیردستانش را رصد کند از جمله اینکه خصوصیات و خلقیات فردیش چطور است، وضعیت جسمانی، روحی و ... و هم از دور رفتار او را بسنجد، ارتباطش با دیگران و اخلاق اجتماعی او و ... این کار تأثیر بسزایی در مدیریت گروه دارد.
با صبر و حوصله تصمیمی که میگیریم صحیحتر خواهد بود. سه کار مفیدی که طی عمرم انجام دادم، یکی دیدن، یکی گوش دادن به توصیههای دیگران و سومی هم مطالعه کردن در مورد زندگی سایر افراد بوده است.
به نظر من بیشتر موفقیتمان حاصل تمرکز بر هدف، اصرار نداشتن به تحقق امور غیر ممکن و دوری کردن از خطرات متعدد است.
همیشه از دیدن افرادی که علیرغم استعداد، تنبلی میکردند و برای شکوفاسازی استعدادشان دل به کار نمیدادند و حاضر به سختی کشیدن نبودند، حس انزجار داشتم. وقتی نهایت تلاش خودتان را برای انجام دادن کاری بکنید رضایتی بدست میآید که قابل توصیف نیست، چندین برابر این حس خشنودی وقتی به آدم دست میدهد که شاهد به بار نشستن تلاشهایش باشد.
برای موفقیت مستمر، صبر و سازماندهی، ضروری است. کسی که مسئولیت مدیریت سازمانی را به عهده دارد باید تا جای ممکن آیندهنگری کند.باید استراتژی بلندمدت را اولویتبندی کرد.
معمولاً ارتباطی که بین بازیکنان تیم با همدیگر وجود دارد، قویتر از ارتباط بین بازیکنان و تیم مربیگری باشگاه است. کار تیمی قوی، حاصل آشنایی طولانی مدت و برقراری ارتباط قوی اعضای تیم با همدیگر است.
متوازنسازی سازمانی کاری نیست که یک شبه بتوان انجام داد بلکه تلاش تدریجی طلب میکند.
همیشه در جذب نیرو، دنبال افراد مشتاق، دارای دیدگاه مثبت، دارای تماس چشمی و شجاعت میگشتم. من همیشه عادت دارم که به مردم نگاه کنم تا ببینم میتوانند تماس چشم خودشان را حفظ کنند یا نه، این یکی از روشهای خوب سنجش اعتماد به نفس دیگران است.
بعضی افراد خیلی بهتر میتوانند حواسشان را از عوامل مزاحم بیرون پرت کنند و به این ترتیب زمان بیشتری هم برای پرورش استعدادشان یا ارتقای جایگاه سازمان متبوع خودشان در اختیار دارند.
وقتی انسان در سنین نوجوانی قرار دارد یا اوایل دهه دوم زندگیاش به سر میبرد، تمرکز روی موضوعات مورد علاقهاش نسبتاً آسانتر است.
در ذهن بازیکنان جوان، منظورم نوجوانها یا 20 ساله و این حدود غالباً دو چیز بیشتر نیست. یکی فوتبال و دیگری جنس مخالف.
عوامل منتهی به حواسپرتی بار زیادی روی دوش افراد و سازمانها میگذارد و برای تحت کنترل داشتنشان بایستی تلاش زیاد و نظم دقیقی به کار گرفته شود.
از برکردن فهرست اصول ابتدایی رهبری برای تبدیل شدن به رهبری موفق کافی نیست، بلکه دارا بودن عزم، دانش و مهارت لازم برای اجراسازی مداوم اصول یادشده اصل کار است.
اگر با اصرار از سر الکس خواسته شود تا راهبرد خودش را نسبت به رهبری در سه کلمه خلاصه کند میشود: آمادهسازی، مداومت در کار و صبر
سرالکس به تدریج تغییرات مدنظرش را ترکیب تیم اعمال مینمود، چون تغییرات عمده باعث سردرگمی، از هم گسستگی و دلسردی افراد میشود.
هرچند که نباید چشم خود را به طور کلی روی پیشرفتهای طرفهای دیگر بست، اما هیچ سازمانی هم پیدا نمیکنید که مدام به رقبای خود نظر داشته و به هر حرف و حرکتشان واکنش نشان بدهد و از آن طرف موفقیت عظیمی هم به هم بزند. اگر دنبالهروی بقیه باشید که هرگز پیشرو نخواهید شد. بیزنسهایی که محکوم به متوسطالحال باقی ماندن هستند توسط کسانی رهبری میشوند که خودشان هم دقیقاً خواستهشان را نمیشناسند.
منبع: رهبری (Leading)
جمعآوری و اختصار: میلاد محیالدین